صفحه محصول - پاورپوینت درس چهارم هدیه های آسمان پایه سوم دبستان در کاخ نمرود

پاورپوینت درس چهارم هدیه های آسمان پایه سوم دبستان در کاخ نمرود (pptx) 23 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 23 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

درس چهارم هدیه های آسمان پایه سوم دبستان در کاخ نمرود نمرود پادشاه بت پرست سرزمین بابِل، بر تخت بلندی تکیه داده بود و به در ورودی کاخ نگاه می کرد. خدمتگزاران، با لباس های بلند در دو صف ایستاده بودند و منتظر آمدن ابراهیم بودند. خداوند حضرت ابراهیم علیه السّلام را برای هدایت مردم بابِل فرستاده بود. ابراهیم از نوجوانی تنها خدای یگانه را می پرستید؛ امّا عدّه ای از مردم بابل بت پرست بودند. عدّهای ماه، خورشید و ستارگان را می پرستیدند و عدّه ای هم نمرود را خدای خود می دانستند. ابراهیم آن ها را به خداپرستی دعوت می کرد و می گفت بت های چوبی و سنگی خدای شما نیستند. تنها کسی را بپرستید که آفریدگار شما و آفریدگار زمین و آسمان است، آفریدگار خورشید و ماه و ستارگان است. کسی که تنها خدایِ مهربان مردم جهان است مردم حرف های زیبای ابراهیم را می شنیدند و به او ایمان می آوردند. نمرود از شنیدن حرف های او خشمگین می شد. هر روز برایش خبر می آوردند که عدّهای از مردم به خدای ابراهیم ایمان آوردهاند و بت های خود را می شکنند. آن روز نمرود تصمیم گرفته بود ابراهیم را به کاخ بیاورد، با او گفت و گو کند و او را شکست دهد. همه برای آمدن ابراهیم لحظه شماری می کردند. در کاخ باز شد! ابراهیم با قدم هایی آهسته و استوار وارد شد؛ امّا در برابر نمرود به سجده نیفتاد ! نمرود فریاد زد:ابراهیم، خدای تو کیست؟ ابراهیم به آرامی امّا با افتخار گفت: همان کسی که آسمان و زمین و من و تو را آفریده است. نمرود خشمگین شد و گفت: من خدای قدرتمند و بزرگ این سرزمین هستم کسانی که در کاخ بودند، از ترس نمرود سر تکان می دادند و حرف هایش را تأیید می کردند . در این هنگام ابراهیم به نمرود نگاهی کرد و گفت: اگر تو خدای این سرزمین هستی، از تو درخواستی دارم! گوش ها تیز شد! ابراهیم چه می خواست بگوید؟! ابراهیم از پنجرهی کاخ ، نگاهی به آسمان انداخت و گفت: همه به فکر فرو رفتند. آیا نمرود می توانست چنین کاری بکند؟! تا آن زمان کسی چنین حرفی به پادشاه نزده بود! با سؤال ابراهیم، نمرود دیگر حرفی برای گفتن نداشت. ابراهیم، آرام آرام قدم برداشت و از کاخ بیرون رفت تا مردم را به خداپرستی دعوت کند.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود فایل دانشجویی و دانش آموزی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید