لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بيان مساله « تشريح ابعاد ، حدود مساله، معرفي دقيق مساله، بيان جنبههاي مجهول و مبهم و متغيرهاي مربوط به پرسشهاي تحقيق»
با رجوع به حال و گذشته روان شناسی، این حقیقت نمایان می شود که این علم هرگز به طور کامل از اهمیت فرهنگ غافل نشده و مفاهیم فرهنگ، قومیت، تنوع و نژاد تقریبا از ابتدای شکل گیری روان شناسی در واژگان این علم موجود بوده است. فرهنگ، مفهوم وسیع و در عین حال ساده ای است که شامل الگوهای شناختی (آشکار و نهان) و تجسم آنها در نهادهای اجتماعی، اعمال و مصنوعات دست بشر است و موجب تمایز یک گروه از افراد از دسته ها و گروه های دیگر می شود (جوشن لو و رستمی، 1388).
یکی از سازه های نسبتا جدید که به توانایی تعامل موثر در میان فرهنگ ها اشاره می کند مفهوم هوش فرهنگی Cultural Intelligence
است که برای نخستین بار توسط ارلی Early, P.C
و انگ Ang, S
مطرح شد. هوش فرهنگی توانایی فرد در سازگاری موفقیت آمیز با محیط های فرهنگی جدید تعریف می شود که معمولا با بافت فرهنگی خود فرد نا آشناست (ارلی و آنگ، 2003). این هوش، با تمرکز بر قابلیت های خاصی که برای روابط شخصی با کیفیت اثر بخش در شرایط فرهنگی مختلف لازم است، بر جنبه ای دیگر از هوش شناختی تمرکز دارد (رحمانی و تهرانی پور، 1388).
براساس تقسیم بندی مرکز مطالعات هوش فرهنگی Cultural Intelligence Center
، هوش فرهنگی به چهار بخش فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتای تقسیم می شود (مرکز مطالعات هوش فرهنگی، 2005). بعد فراشناختی، شامل تدوین استراتژی پیش از برخورد میان فرهنگی، بررسی مفروضات در حین برخورد و تعدیل و تغییر نقشه های ذهنی در صورت متفاوت بودن تجارب واقعی از انتظارات پیشین است (نائیجی و عباس علیزاده، 1386).
بعد شناختی، آگاهی و اطلاع در مورد هنجارها، فعالیت ها و قراردادها در فرهنگ های مختلف حاصل از تجارب فردی و آموزشی را منعکس می کند. بعد انگیزشی، توانایی و تمایل به یادگیری و فعالیت در موقعیت های فرهنگی مختلف را منعکس می کند، بعد رفتاری، توانایی انجام رفتار کلامی و غیر کلامی مناسب در هنگام برقراری ارتباط با افرادی از فرهنگ های دیگر را منعکس می کند (آنگ، دیان
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بيان مساله « تشريح ابعاد ، حدود مساله، معرفي دقيق مساله، بيان جنبههاي مجهول و مبهم و متغيرهاي مربوط به پرسشهاي تحقيق»
با رجوع به حال و گذشته روان شناسی، این حقیقت نمایان می شود که این علم هرگز به طور کامل از اهمیت فرهنگ غافل نشده و مفاهیم فرهنگ، قومیت، تنوع و نژاد تقریبا از ابتدای شکل گیری روان شناسی در واژگان این علم موجود بوده است. فرهنگ، مفهوم وسیع و در عین حال ساده ای است که شامل الگوهای شناختی (آشکار و نهان) و تجسم آنها در نهادهای اجتماعی، اعمال و مصنوعات دست بشر است و موجب تمایز یک گروه از افراد از دسته ها و گروه های دیگر می شود (جوشن لو و رستمی، 1388).
یکی از سازه های نسبتا جدید که به توانایی تعامل موثر در میان فرهنگ ها اشاره می کند مفهوم هوش فرهنگی Cultural Intelligence
است که برای نخستین بار توسط ارلی Early, P.C
و انگ Ang, S
مطرح شد. هوش فرهنگی توانایی فرد در سازگاری موفقیت آمیز با محیط های فرهنگی جدید تعریف می شود که معمولا با بافت فرهنگی خود فرد نا آشناست (ارلی و آنگ، 2003). این هوش، با تمرکز بر قابلیت های خاصی که برای روابط شخصی با کیفیت اثر بخش در شرایط فرهنگی مختلف لازم است، بر جنبه ای دیگر از هوش شناختی تمرکز دارد (رحمانی و تهرانی پور، 1388).
براساس تقسیم بندی مرکز مطالعات هوش فرهنگی Cultural Intelligence Center
، هوش فرهنگی به چهار بخش فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتای تقسیم می شود (مرکز مطالعات هوش فرهنگی، 2005). بعد فراشناختی، شامل تدوین استراتژی پیش از برخورد میان فرهنگی، بررسی مفروضات در حین برخورد و تعدیل و تغییر نقشه های ذهنی در صورت متفاوت بودن تجارب واقعی از انتظارات پیشین است (نائیجی و عباس علیزاده، 1386).
بعد شناختی، آگاهی و اطلاع در مورد هنجارها، فعالیت ها و قراردادها در فرهنگ های مختلف حاصل از تجارب فردی و آموزشی را منعکس می کند. بعد انگیزشی، توانایی و تمایل به یادگیری و فعالیت در موقعیت های فرهنگی مختلف را منعکس می کند، بعد رفتاری، توانایی انجام رفتار کلامی و غیر کلامی مناسب در هنگام برقراری ارتباط با افرادی از فرهنگ های دیگر را منعکس می کند (آنگ، دیان